|
یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:, :: 15:3 :: نويسنده : المیرا
معلم با عصبانیت دفتر دخترک را روی میز کوبید و با صدای بلند داد زد سارا چرا دفتر تو همیشه کثیف ،پاک شده پاره شده است همین فردا باید به مادرت بگویی که بیاید و دختر نا مرتب خود را ببیند . دخترک خود را کشان کشان تا میز معلم رساند و به او گفت خانم معلم : مادر من ناخوش است ولی بابام قول داده که اگه این ماه پول دستش بیاد برای او دارو بگیره که دیگه خون بالا نیاره و برای داداشم کتاب بخره که مجبور نشه هی کتک های معلمش را تحمل نکند وبرای خواهر کوچکم شیر خشک بخره تا دیگه از گشنگی گریه نکند و اگر پولی هم موند به من بده که دیگه دفتر های داداشم را پاک نکم و پاره نشود اگر بتواند دفتر بخرد قول می دهم که دیگه خوب بنویسمم معلم به دخترک گفت بشین سارا وصندلی خود را بر گر دوند وکاسه ی اشکش لبریز شد . نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |